دروغ زیر درخت سیب Lies under the apple tree
By Admin • Aug 1st, 2010 • Category: وبلاگپنجاه دروغ زیر درخت سیب
درک این مرد از آزادی بیان، دموکراسی، حقوق مردم، استقلال ملی، ترقی و آزادی: “آیت الله خمینی»
۱٫ بشر در اظهار نظر خودش آزاد است. اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.
۲٫ مطبوعات در نشر همهء حقایق و واقعیات آزادند
۳٫ در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.
۴٫ یکی از بنیانهای اسلام آزادی است… بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است.
۵٫ برنامهء ما تحصیل استقلال و آزادی است.
۶٫ حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است.
۷٫ دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است. و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم.
۸٫ اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است.
۹٫ ولایت با جمهور مردم است… نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است.
۱۰٫ اما شکل حکومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای اینکه متکی به آرای اکثریت است.
۱۱٫ حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوریها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق.
۱۲٫ شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوریها.
۱۳٫ در این جمهوری یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد.
۱۴٫ عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادامالعمر نیست، طول مسئولیت هر یک از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض میشود. اگر هم هر مقامی یکی از شرایطش را از دست داد، ساقط میشود.
۱۵٫ رژیم ایران به یک نظام دمکراسیای تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد.
۱۶٫ اختیارات شاه را نخواهم داشت.
۱۷٫ من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.
۱۸٫ من در آینده [پس از پیروزی انقلاب] همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم.
۱۹٫ ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامههای خود را اعلام خواهیم نمود، ولی این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علیرغم خواست ملت به آنها تحمیل کنم. به عهدهء دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند، ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل میکنم.
۲۰٫ علما خود حکومت نخواهند کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور میباشند.این حکومت در همهء مراتب خود متکی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.
۲۱٫ من نمیخواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حکومت، حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت.
۲۲٫ مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و لیکن من شخصاً نمیتوانم در این تشکیلات مسئولیت خاصی را بپذیرم و در عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه ارشادی خود را انجام می دهم.
۲۳٫ من چنین چیزی نگفتهام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد. روحانیون شغلشان چیز دیگری است.
۲۴٫ من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمیکنیم، وظیفهء روحانیون ارشاد دولتها است. من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم.
۲۵٫ حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد.
۲۶٫ قانون این است، عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد.
۲۷٫ باید اختیارات دست مردم باشد، این یک مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد.
۲۸٫ حکومت اسلامی بر حقوق بشر و ملاحظهی آن است. هیچ سازمانی و حکومتی به اندازهء اسلام ملاحظهء حقوق بشر را نکرده است. آزادی و دموکراسی به تمام معنا در حکومت اسلامی است، شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور .
۲۹٫ اسلام، هم حقوق بشر را محترم مىشمارد و هم عمل مىکند. حقى را از هیچ کس نمىگیرد. حق آزادى را از هیچ کس نمىگیرد. اجازه نمىدهد که کسانى بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب کند.
۳۰٫ باید اختیارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی این را قبول دارد که مقدرات هر کس باید در دست خودش باشد.
۳۱٫ ما که میگوییم حکومت اسلامی میخواهیم جلوی این هرزهها گرفته شود، نه اینکه برگردیم به ۱۴۰۰ سال پیش. ما میخواهیم به عدالت ۱۴۰۰ سال پیش برگردیم. همهی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم.
۳۲٫ ما وقتی از اسلام صحبت میکنیم به معنی پشت کردن به ترقی و پیشرفت نیست. ما قبل از هر چیز فکر میکنیم که فشار و اختناق وسیلهی پیشرفت نیست.
۳۳٫ دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند… رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.
۳۴٫ در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار میکند و او هم حاضر می شود.
۳۵٫ ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشد.
۳۶٫ حکومتی که ما میخواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود، یکی علی و یکی هم عمر…
۳۷٫ حکومت اسلامی، حکومت ملى است. حکومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. این طور نیست که با قلدرى آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را. با آراء ملت مى آید و ملت او را حفظ مى کند و هر روز هم که بر خلاف آراء ملت عمل بکند قهراً ساقط است.
۳۸٫ تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.
۳۹٫ اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
۴۰٫ تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند.
۴۱٫ از یهودیانی که به اسرائیل رفته اند دعوت میکنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد.
۴۲٫ اسلام جواب همهء عقاید را بعهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد.
۴۳٫ در حکومت اسلامی همهء افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیدهای هستند.
۴۴٫ جامعهء آیندهء ما جامعهء آزادی خواهد بود. همهء نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.
۴۵٫ ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکالهایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
۴۶٫ این که می گویند اگر اسلام پیدا شد زنان باید توی خانه بنشینند و قفلی بر آن زده و دیگر بیرون نیایند تبلیغات است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند. رای بدهند. رای بگیرند. ما با ملعبه بودن زن و به قول شاه “زن خوب است زیبا باشد” مخالفیم.
۴۷٫ اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.
۴۸٫ زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند.
۴۹٫ زنها در حکومتِ اسلامی آزادند. حقوق آنان مثل حقوق مردها است. اسلام زن را از اسارت مردها بیرون آورد و آنها را هم ردیف مردها قرار داده است. تبلیغاتی که علیه ما میشود برای انحراف مردم است.
۵۰٫ اسلام همهء حقوق و امور بشر را تضمین کرده است
لـقـد خلـقـنا الا نسان فی احـسن تـقـویـم، ثـمّ رد د ناه اسـفل الـسّـا فـلـیـن
Verily we created man in the best possible shape and character and then he ended up in the meanest position. (Qura’n 95:5)
As a witness,who heared these words and the similar statements, when I was standing next to him in Paris, these words were not lies, but the truth, about Islam and the desired regime for Iran after the Shah. These guiding principles were mostly composed by those Islamic scolars such as Mr.Banisadr, and brave men such as Mr.Ghotbzadeh and others, that was coming out of the mouth and not the heart of Khomeini, whose lies were not limited to these selected statements. If he truly believed in what he said, he would not have changed in such a very short time.
As Banisadr said, our greatest mistake was, that we could never think of a man in Khomeini’s position, who may say such lies and have no respect for himself. Howevere, he was right when he said ” He had no feelings” for his country and his people, those who sacrifised so much to free him from exile, as his plane was landing in Teheran airport.
Allah knows the best,
Ali Behzadnia