Archives for the ‘ وبلاگ ’ Category

Happy Eid Fetr!

By • Jun 5th, 2019 • Category: وبلاگ

Dear Friends, Assalamu Alaikum, I wish you all a very Happy Eid. I ask Allah to give us all the rewards of this blessing month and accept our Siam and Quiam. May this day of Fitr be the day of purity of our past errors and sins and may we be able to continue with […]



رمضان کریم مبارک

By • May 6th, 2019 • Category: وبلاگ

ماه مبارک رمضان و نزول قرآن را به شما و خانواده محترم تبریک میگویم برایتان توفیق عبادات و طول عمر و سلامتی از خداوند متعال خواستارم



آشنایی با بیماری قند و درمانش

By • Feb 7th, 2019 • Category: وبلاگ

برنامه ای از بنیاد توحید ,۱ فوریه ۲۰۱۹



ما در زمان عجیبی زندگی می کنیم!؟

By • Jan 5th, 2019 • Category: وبلاگ

۱- ما در زمانی زندگی می کنیم که انسان زیاد می بینیم، اما چیزی که نمی‌بینیم انسانیت است!؟ ۲- ما در زمانی زندگی می کنیم که غنی‌ها اتاق‌هاشان بیشتر از کودکان، و فقرا کودکان‌شان بیشتر از اتاق‌هاشان است!؟ ۳- ما در زمانی زندگی می کنیم که تلفن، شما را به کسانی که دور هستند نزدیک […]



We are living in very interesting time!!?

By • Jan 5th, 2019 • Category: وبلاگ

۱- We live in times where we see many humans, but not humanity. ۲- We live in times where the rich has more rooms than children and the poor has more children than rooms. ۳- We live in times where smart phones bring you closer to those who are far, but distance you from those […]



میخوام آدم حسابی باشم!!؟

By • Jan 5th, 2019 • Category: وبلاگ

بخشی از کتاب «میخوام آدم حسابی باشم» از خانم نیکیتا جامعه شناس سوییسی: ثانیه به ثانیه عمر را با لذت سپری کن !!در هر کار و درهر حال!! تفریح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت ، خوردن و آشامیدن، عشق ورزی، حرف زدن، سکوت و تفکر، رابطه، نیایش و….زندگی فقط در رسیدن به هدف خلاصه نشده!! مابه […]



Art of Living

By • Aug 22nd, 2018 • Category: وبلاگ

The art of living, after years of experience, I realized is to be yourself, love yourself to be able to love, and help others and not be your own prisoner.



دختری که بغضی بزرگ در گلو داشت

By • Aug 14th, 2018 • Category: وبلاگ

هما سلطانی، دختر نازنین آقای عبدالفتاح سلطانی و خانم دهقان بود که با بغضی بزرگ در گلو درگذشت. بغضی که او در گلو داشت آن‌ قدر بزرگ بود که فروخوردنش ممکن نبود. آخر او سال‌ها شاهد بود که پدر آزاده و استوارش بدون جرم و گناه زندانی است، کسی که به دلیل دفاع از حقوق […]



یه دنیا حرف دل

By • Aug 14th, 2018 • Category: وبلاگ

از بالای منبر رفتن خوشم نمیاد ولی شاید گوش کردن به این چند کلمه ارزش وقت گرانبهای تک تکتون رو داشته باشه…



پند روز….

By • Aug 1st, 2018 • Category: وبلاگ

تا که بودیم، نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی تا که خفتیم همه بیدار شدند تا که مردیم همگی یار شدند قدر آن شیشه بدانید که هست نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . .دوست خوب غمها را از بین نمی برد اما کمک میکند. با یافتن غمهااستوار بایستیم; […]