سیاوش در آتش

By • May 4th, 2018 • Category: وبلاگ
از :عرفان نظر‌آهاری
اسمت در شناسنامه هر چه که باشد، فرقی نمیکند؛ در خانه به هر نامی که صدایت کنند، فرقی نمیکند؛ زیرا هر آدمی چه مرد و چه زن، در زندگی بارها و بارها نامش سیاوش خواهد شد.

و هر سیاوشی ناگزیر است که برای اثبات حقانیتش از آتش بگذرد، برای اینکه بگوید راست میگوید، برای اینکه درستی‌اش را نشان دهد.

می‌دانی؟ دنیا پر از حماقت کی‌کاووسان و حسادت سودابگان است.

دنیا پر از هیزم دروغ و هیمه دسیسه است و همیشه کسانی هستند که هیزم بر هیزم میگذارند و همیشه کسانی هستند که هیمه را برمی‌افروزند.

دنیا پر از آتش بیاران معرکه است و هر کس به قدر توانش آتشی به پا میکند؛

انسان یعنی:
حیوان کبریت در مشت!

اما از آزمون آتش‌ها و فتنه اخگرها، جز به پای بی‌گناهی نمیتوان گذشت؛ تنها لباسی که در آتش نمیسوزد،
لباس درستکاری‌ست،
پیراهن معصومیت است،
بالاپوش ایمان.

سالهاست نه قرنهاست که همه ماه‌های من اسفند است و هفت روز هفته من ، سه‌شنبه آخر سال.

از شنبه تا جمعه!

منم و زور آزمایی آتش‌ها.

من اما از روی آتش‌ها نمی‌پرم، من از آتش‌ها میگذرم، با پای تاول زده، با جگرخون؛ آهسته آهسته ، از دل آتش، از میانه دود…

من اما نسوختن را آموخته‌ام و سالهاست دانسته ام آنکه آتشی را می‌افروزد تا دیگری را بسوزاند، خود پیش از آن سوخته است.

من استخوان‌های زغالین بسیاری را دیده‌ام با چشمانی از خاکستر و گیسوانی از دود که نامشان آدم بود!

جزغاله از حسد

کز داده از کین

سیاه از سنگدلی.

من هر روز از آتش می‌گذرم و پایان هر روزم سه شنبه است،

سه‌شنبه‌ای از

سور و از سرور

سه‌شنبه‌ای از

شور و از شکر.

من به سرنوشت گفته‌ام:

من آن سیاوشم که #سوگ سیاوش را به #شور سیاوش بدل می‌کنم.

آیین من این است

Comments are closed.