وقتی آیت الله طالقانی دیوارهای قبر جدش را خراب کرد!

By • Feb 15th, 2018 • Category: وبلاگ

سه سال پیش، با دو رفیق شفیق، به گلیرد، زادگاه آیت الله طالقانی رفتیم. یکی از ما سه نفر، کتابی در باره آیت الله طالقانی نوشته بود و برای تحقیق بیشتر در باره ایشان، قصد داشت با مردم روستا و اهالی طالقان گفت‌وگو کند
محبوبیت آیت الله طالقانی در این منطقه، شگفت ‌انگیز است
بیشتر مردم هم از آرای سیاسی آیت الله طالقانی خبر نداشتند. بیشتر مجذوب رفتار و اخلاق آن بزرگ مرد بودند
از میان گفت‌وگوها و دیده‌ها و شنیده‌های مردم طالقان، چند خاطره برای من بسیار جالب بود، از جمله
از چندین نفر شنیدیم که وقتی آیت الله طالقانی به ما میرسید، فقط در باره کار و بار ما گفت‌وگو میشد. مثلا با چوپان در باره گاو و گوسفند و دامداری حرف میزد و با کشاورز در باره کشاورزی و با معلم در باره درس و کتاب و دانش ‌آموزان. کسی به یاد نداشت که آیت الله طالقانی، مردم را برای شنیدن سخنانش گرد خود جمع کرده باشد و چیزهایی بگوید که ربطی به زندگی روزمره مردم نداشته باشد.

یکی از اهالی روستا میگفت : از پدرم شنیدم که روزی یکی از روحانیان مشهور منطقه به آیت الله طالقانی گفته بود که شما چرا مردم را برای خواندن نماز در مسجد تشویق نمیکنید. آیت الله طالقانی به آن روحانی مشهور گفته بود: من صبح‌ها در این هوای سرد زمستان، فانوس‌ به‌ دست تا سر چشمه میروم و وضو میگیرم. بعد هم آهسته و قدم ‌زنان بسوی مسجد میروم که نمازم را بخوانم. اگر این کار من، کسی را به نماز و مسجد دعوت نکند، از سخنرانی و تبلیغ و داد و فریاد هم کاری بر نمیآید.
(زمستانهای طالقان، بسیار سرد و طولانی است. ما در نیمه بهار به طالقان رفتیم و در همان ایام، آب چشمه‌ای که آیت الله طالقانی از آن وضو میگرفت، فوق العاده سرد بود)

پیران روستا میگفتند : روزی آیت الله طالقانی را دیدیم که با عده‌ای از مردم به سمت کوه مقابل روستا میروند. بالای کوه، مزار یکی از اجداد ایشان بود. آیت الله طالقانی وقتی به مزار رسید، با کلنگی که با خود آورده بود، شروع کرد به خراب کردن دیوارک‌هایی که مردم با خشت، دور قبر ایشان ساخته بودند. ظهر هم در مسجد محل سخنرانی کرد و گفت : دیدم کار مردم شده است نذر و نیاز به مزار سیدآقا. او هم انسانی بود مانند شما. گیرم علم و تقوای بیشتری داشت. ولی این ها باعث نمیشود که شما برای هر مشکلی بروید آنجا و نخ و پارچه گره بزنید.

چه حرف های غریبی است این روزها

Comments are closed.