فاجعه جهل مقدّس
By Admin • Nov 22nd, 2017 • Category: وبلاگسید مصطفی محقق داماد
من این اصطلاح را از جوردانو برونو فراگرفته ام:
۴۱۱ سال پیش در روز ۱۷ فوریه سال ۱۶۰۰ میلادی جوردانو برونو، فیلسوف ایتالیایی پس از گذراندن ۸ سال در سیاه چالهای خوفناک دادگاه انگیزاسیون (تفتیش عقاید) در میدان کامپو دی فیوری شهرم رم زنده زنده در آتش سوزانده شد.
جوردانو برونو کسی بود که از حق تمام انسانها برای اندیشیدن بدان گونه که دلشان میخواست، دفاع میکرد.
او برای ایده هایی که “درس آیینی”را به مردم “تحمیل” میکرد، جایگزینی ارائه داد.
قبل از اینکه جوردانو برونو در آتش سوزانده شود، جلادان پاپ برای اینکه او را از گفتن سخنان کفرآمیز (از نظر دادگاه انکیزاسیون) باز دارند، زبانش را قطع کردند. این سرنوشت اغلب فلاسفه و دانشمندان دوره انکیزاسیون (تفتیش عقاید) کلیسای کاتولیک بود.
نوشته اند که پیش از بریدن زبان برونو، وقتی او را به یک میله آهنین بسته بودند و انبوهی از هیزم برای سوزاندن او جمع کرده بودند، او هم ساکت بود و تسلیم شده بود و چیزی نمیگفت، ولی اتفاقی افتاد که یک جمله تاریخی گفت که در تاریخ باقی ماند.
آن اتفاق این بود که ناگهان دیدند پیرزنی نزدیک شد که تکه هیزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب، آن را به روی هیزم ها انداخت.
برونو سکوتش را شکست و گویی عمل این پیر زن مغز استخوانش را سوزانده بود، گفت :
«نفرین بر این جهل مقدّست!»
مهمترین و یا لااقل یکی از اهم آفتهای اجتماعی که نه تنها در منطقه اسلامی بلکه شاید بتوان گفت در سراسر جهان، جوامع دینی از آن رنج میبرند، جهل مقدس است.
جهل مقدّس جهلی است که بُعد قدسی دارد.
در چنین جهلی، شخص جاهل در جهل میسوزد، ولی برای خدا میسوزد. گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ و دشمنی، جنایت، آدمکشی، ایذا و آزار به همنوع، همه را ، “به قصد قربت” تحمل میکند. و جالب این است که از هرگونه روشنگری هم میهراسد آن هم برای خدا.
در جهل قدسی، شخص جاهل با نهادی همراه میشود به نام «اعتقاد»،
یعنی برای چنین انسانی، “اعتقاد به جای تفکر” مینشیند.
“اعتقاد” از ریشه «عقد» یعنی گره بستن است.
شخصی که به امری معتقد میشود فکرش را گره کرده و معتقداتش را خط قرمز خویش میسازد.
جهل مقدّس همراه با اعتقاد های دینی است،
ولی دینی که نه بر اساس تعقل بلکه بر اساس هواهای نفسانی
انسان معتقد، پذیرفته و پرستیده میشود و بالاترین جنایت را ممکن است مرتکب شود در حالیکه خیال میکند برای خداست و متقرب به خدا میشود.
یکی از آفات اجتماعی که من مایلم آن را فاجعه تأسفبار برای جوامع دینی امروز بنامم، “جهل مقدس است”، جهلی که قهرمانانش دست به مهمترین جنایات میزنند، به خیال آنکه کاری که میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش میکنند.
در یونان باستان جنگ میان خدایان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ ادیان شکل گرفت.
در تاریخ اسلام نیز جنایات و خونریزیهایی که به دست گروه خوارج به بار آمد همه معلول همین نوع جهل است.
امروز در جامعه ایران نیز جهل مقدّس گاه منشا فاجعه میشود، که به ذکر یک نمونه بسنده میکنیم.
در دادنامه ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پرونده کلاسه ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی کرمان از قول متهمین قتلهای محفلی کرمان مکررا این مطلب آمده است که در مورد برخی مقتولین با تسبیح استخاره گرفتیم و چون عدد ۶ آمد و عدد ۶ به معنای لزوم تعجیل در عمل است، تصمیم گرفتیم که او را بکشیم و کشتیم!
گاهی اوقات جهل که لباس تقدّس میپوشد یک ملت را در تاریکی و جهنم ابدی فرو میبرد.
نمونه اش در زمان ما مردم کره شمالی هستند.
در کشور کره شمالی مردمی زندگی میکنند که از حداقل شرائطِ حیات یک انسان برخوردار نیستند، ولی تبلیغات حاکمیت، فکر آنان را چنان ساخته که خیال میکنند در بهشت برین هستند.
این افراد در تاریکی هستند، ولی قدرت مشت آهنین اجازه روشنگری به هیچ فردی نمیدهد.
در کره شمالی تنها کسی که حق فکر کردن دارد، رهبر حکومت است که فرمانده بزرگ نامیده میشود. وقتی فرمانده بزرگ در باره مسئله ای حرفی زد، دیگر هیچ کس حق ندارد در آن زمینه اظهار نظر کند.