واعظان (The Preachers)
By Admin • Mar 16th, 2016 • Category: وبلاگواعظان در جمع گر محو ِ خدا گردیده اند
بارها در خلوت ِخود بر خدا خندیده اند
وین خدایی را که گویندت توان دید و شنید
خود درون ِ خویشتن نادیده و نشنیده اند
روضه و سجّاده و تسبیح و مُهر و جانماز
اینهمه دارو به قصد ِ خوابِ ما پیچیده اند
گر به چنگ و گر به دندان میدرند آزاده را
چنگ و دندانیست این، کز مردمان دزدیده اند
با دو آیه ثروت ِمیهن به یغما رفت و رفت
با دو سوره جان ِما را از میان برچیده اند
دَم مزن گر عشق چرخانند، در بالای دار
ما گنه کاریم و اینان کعبه را چرخیده اند
زین طبیعت تا مگر مار ِ دو سر آید پدید
مادران ِ مفتیان، با اژدها خوابیده اند
مرگ ِتدریجی سزای دشمنان ِ مرز ِ ماست
خائن و تازی پرستانی، که خون نوشیده اند
هستی ِآذر درین ره، گر فنا شد باک نیست
ما نه آنانیم، کز بیگانان ترسیده اند